یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
داریوش معمار- محمد رضا شجریان خسرو آواز ایران پس از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری سرطان امروز از میان مردمی که دوستش داشتند رفت. او نه از مردم که از متخصصان کنترل فرهنگی و همه آنها که انتقادهای او و همراهیاش با مردم را بر نمیتابیدند در یک دهه پایانی عمرش بیمهری فراوان دید، تا آنجا که لب به سخن گشود و گفت: اجازه نمیدهند برای مردم خودم و در سرزمین خودم بخوانم.
رنج هنرمند بودن خصوصاً اگر بخواهی هنرمندی میان مردم باشی نه در آغوش دیگری اندوه دو چندان است. فرق نمیکند محمدرضا شجریان باشی یا شاعری منتقد، سرنوشت یکی است جوری محاصره میشوی و از همه چیز منع میشوی که دیگر میل و رغبتی نه برای ماندن میماند.
اما اینها همه یکسوی تاریخی است که نوشته میشود، روی دیگر روی فرهیختگی و مهربانی است که جاودانگی به ارمغان میآورد. هنرمند و انسان اهل مقاومت و کُرنش نکردن را بزرگ میکند و در صدر مینشاند. تردید ندارم اگر کرونا نبود فردا برای بدرقه پیکر خسرو آواز میلیونها شیفته صدا و صبوری او به خیابان میآمدند و آوازهایش را میخواندند. او صدای مردم بود، صدایی عمیق و بیمانند و قابل ستایش، شجریان بزرگی فرهنگساز بود که تاریخ مانند او را آنچنان که او بود، دوباره نخواهد دید.
محمدرضا شجریان تنها صدا نبود، روح زمانه هم بود، زمانهای که سیاستهای حقیر با تندی حرمت هنر را نگه نمیدارند و تلاش میکنند از همه چیز و همه کسی بهره ببرند و هر کسی را تحقیر و سرکوب کنند.
باید صریح بنویسیم، برای شجریان باید صریح نوشت، زیرا هر روز نه مانند او متولد میشود و نه چشم از این جهان فرو میبندد. باید صریح بنویسیم که صد البته حق امثال شجریان است که هم مدافع سخن و فرهنگ باشند و هم منتقد محدود کردن هنر و آزادی شوند. حق شجریان بود که چنان کنار مردم باایستد که مردم صدای او را با روح و جان خود در گذر هزار ساله تاریخ زبان و شعر فارسی احساس کنند. اما حق آن دیگری نیست که بر شجریان بتازد، دست او را ببندند و آوازش را خاموش کنند، زیرا نمیتواند، تاریخ به او این اجازه را نمیدهد.
این ستمکاری است و امروز که گویی بنا به وصیت خسرو آواز ایران قرار شده خاک او مجاور خاک اخوان و فردوسی برپا شود، باید برای نسلها و دورانها داستانی بماند از مردی که آواز مردم بود و برای اینگونه ماندن بهایی سنگین از جنس رنجهای همین مردم پرداخت کرد.
آقای شجریان نمیگویم خدا حافظ زیرا بارها و بارها تا روزی که زنده هستم صدای شما را خواهم شنید، دیگران هم فکر نمیکنم با شما وداع کنند زیرا جاودانه در قلبها هستید و بر روح و وجود دورانها نشستهاید.
قبل از انقلاب شجریان ارادت خاصی به دربار پهلوی داشت و با شرکت در جشن هنر شیراز
نشان داد چقدر به نظام شاهنشاهی معتقد است.
شجریان در ابتدای انقلاب چندین سرود خواند که بعدها در بیبیسی آن را حاصل رودرواسی با دوستان دانست.
شجریان در بیبیسی میگوید: حقیقتش من از اول هم انقلابی نبودم.
شجریان حتی غیرمستقیم به امام عاشقان خمینی کبیر اهانت میکند او به بیبیسی میگوید:
من دیدم تصنیف ایران ای سرای امید را برداشتن عکس آقای خمینی هنگامی که از هواپیما پیاده میشود گذاشتهاند.اصلا من این را برای این آقا نخواندم.
شجریان با اشاره به اثر بیداد خود میگوید: بعد از ۴ سال در سال ۶۱ دیدم قولهایی که داده شد کو؟چرا دروغ گفتند و... من هم خواندم یاری اندر کس نمیبینم یاران چه شد.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ شجریان خود را در اردوگاه دشمنان تابلودار نظام را
قرار داد. مصاحبههای شجریان با بیبیسی؛صدای آمریکا و تلویزیون استرالیا نشان داد که شجریان هیچ اعتقادی به نظام اسلامی ندارد و توهینهای زیادی به نظام و امام خمینی کرد.
شجریان با ورود به فعالیتهای سیاسی بر علیه کشور، بسیاری از طرفدارانش را از دست داد.
شجریان در سالگرد حماسه ۲۲خرداد در شبکه سیانان جلوی تلویزیون آمریکا گریه کرد و بر علیه جمهوری اسلامی مواضع تندتری اتخاذ کرد.
شجریان در این مصاحبه گفت: در طول این ۳۱ سال حتی یک لحظه هم احساس شادی نکردم.
دامنه گفتگوهای شجریان با رسانههای ضد انقلاب بالا میگیرد تا جایی که در شبکه اس.بی.اس استرالیا خواستار جدایی دین از سیاسیت میشود.
شجریان در نامهای به ضرغامی از او میخواهد که سرودهای انقلابی او را پخش نکنند همان سرودهایی که پول آنها را گرفته بود. وی درحالی دستور عدم پخش آن آثار را میداد که دیگر عوامل آن آثار مانند آهنگساز نظرعکس شجریان را داشتند.
برهمین اساس صداوسیما بخشنامه میدهد که از این پس هیچ یک از آثار شجریان در صداوسیما پخش نشود.
اساس کسانی که امروز میگویند که در موقع افطار باید صدای شجریان پخش شود یا خوابند یا خود را به خواب خرگوشی زده اند. اگر در کسی ذرهای علاقه به نظام اسلامی باشد حاضر نیست تا صدای شجریان را سر سفره افطار بشنود.
دیدار شجریان با عناصر ضدانقلاب در شبکه من و تو و بیبیسی نشان داد که شجریان با عناصر مبتذل هنری هم مانند گوگوش ارتباط نزدیکی داشت.
شجریان با عکس گرفتن کنار عوامل بهایی شبکه بیبیسی نشان داد که هیچ اعتقادی به اسلام ندارد.