داریوش معمار- عبدالحسن مقتدایی که در دور دوم مسئولیتش به عنوان استاندار خوزستان در ابتدای دولت اعتدال در فرودگاه گفته بود:بسم الله الرحمن الرحیم. دعا کنید روزی هم که می خواهم بروم هم همین طور مرا بدرقه کنند و بتوانیم برای جوانان شرایط شغلی را مهیا کنیم. امروز همچنان پرحاشیهترین چهره صاحب نفوذ سیاسی در خوزستان است. البته او را آنطور که میخواست و دعا کرده بود بدرقه نکردند!
ابتدای ماه جاری فضای سیاسی استان خوزستان تحت تاثیر انتشار مطالب مربوط به نشست خبری مقتدایی قرار گرفت که در آن صراحتاً از دولت فعلی و چهار چهره متنفذ خوزستانی و تهران نشین انتقاد شد. چهرههایی که گفته میشود در خصوص حفظ دو شخصیت مدیریتی و سیاسی خوزستان یعنی شریعتی و زمانی طی سالهای گذشته با وجود همه حواشی نقشی مهم و اثرگذار داشتهاند.
مقتدایی نماینده دو دوره مجلس شورای اسلامی بوده که در دو مقطع زمانی در دوران اصلاحات و سپس دوره اول اعتدال فرصت استانداری خوزستان را پیدا کرد. او در هر دو دوره به واسطه نوع برکناریاش از استانداری خوزستان و حواشی آن در فضای سیاسی کشور خبرساز شد. وی ناسازگار با افراد متنفذ خوزستانی در بالای هرم حاکمیت و دولت بود و ادعا کرده در هر دو دوره دلیل برکناریاش این ناسازگاریها بوده است.
نوبت دوم برکناری مقتدایی علاوه بر دلایل فوق، به دلیل مخالفت وی با وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت نعمت زاده و زیر فشار مافیای خودروساز در کشور ( به دلیل آزادی تردد خودروهای اروندی در استان خوزستان)، مخالفت با وزیر نفت و افشای برنامه مافیای آب در اصفهان، کرمان، یزد برای انتقال آب کارون از سرشاخهها با وجود حمایت کامل دولت از این مافیا اتفاق افتاد. هرچند گفته شد عزل و نصب فرمانداران بر خلاف نظر وزیر کشور از دلایل عمده برکناری وی بوده است. او پس از برکناری خود گفت: مرا زنگنه و روحانی و کسانی که در گوش روحانی زمزمه میکردند برکنار کردند.
اما اوج حاشیههای مقتدایی مربوط به زمانی است که خود را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات قبل مطرح کرد و در استانهای خوزستان، فارس، هرمزگان و بوشهر در محافل سیاسی انتقادهای صریحی را از رئیس جمهور و دولت بیان کرد. در آن زمان فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرای جنوب ایران این تلاش مقتدایی را به منزله خودکشی سیاسی او در شرایط سخت قرار گرفتن جبهه اصلاحات و اعتدال پشت قبای روحانی برابر اصولگرایان قلمداد کردند. اما مقتدایی مایل به شنا بر خلاف مسیر آب سیاست ایران بود.
این موارد را او بارها در جلسات خصوصی و مجامع عمومی در زمان استانداری و پس از آن اعلام کرده بود. اعلام خبر انتشار کتاب "پشت پرده از اصلاحات تا اعتدال" توسط وی در سال 96 تایید کننده این موضوع بود.
جالب اینکه وی در دولت سید محمد خاتمی نیز پس از برکناری از استانداری خوزستان و انتصاب به عنوان استاندار هرمزگان به صورت مشخص دلیل برکناری خود را مقاومت برابر مافیای قدرت استان خوزستان دانست که عامل اصلی عقب ماندگی این استان هستند. او در مصاحبهای پس از برکناری دوم از استانداری خوزستان گفت: دلیل برکناریام پا گذاشتن بر گلوی اژدهای استان و باج ندادن به شغال بوده است.
نگاهی به کارنامه عملکرد استانداران پس از مقتدایی، به خصوص شریعتی در دولت اعتدال نشان میدهد صحبتهای مقتدایی پیرامون تاثیر کنار نیامدن با مافیای خارج از استان بر معادلات سیاسی و اقتصادی خوزستان و برکناری وی بیراه نبوده است. این جریان که به خصوص وابسطه به استانهای مرکزی ایران میباشند با زد و بند و بده بستان سیاسی با بعضی چهرهای متنفظ مرکز نشین خوزستان، از دیرباز استفاده حداکثری از منابع استان خوزستان، اهم از فرصتهای مدیریتی، پیمانکاری و منابع زیست محیطی به خصوص آب را حق طبیعی خود دانسته و چنان در دورههایی به خصوص طی پنج سال گذشته پا بر گلوی خوزستان گذاشته است که کف آبهای فاضلاب جاری در خیابانها، حجم زیاد ویرانی زیر ساختها و بیکاری فزاینده در این استان را میتوان نتیجه زیاده خواهی این مافیا دانست. اما در کنار این مسائل نکاتی وجود دارد که اشاره به آن اهمیت جدی دارد.
اما مهمترین ایراد انتقادهای مقتدایی از این مافیا و چهار نفر مورد اشاره وی در اصطلاح عامیانه ایستادن او در دو سوی این آبراه است. مقتدایی با وجود آنکه میداند صحبت کردن با کد و اشاره فایده ندارد و باید به صراحت صحبت کند، اما همچنان در دو طرف این جریان ایستاده و دقیقاً در آن لحظه حساس که یا باید چهرهای سیاسی درون جبهه حاکم باشد، یا چهرهای سیاسی در جبهه مردم به دنبال حفظ هر دو چهره است.
مقتدایی باید صریح با مردم صحبت کند تا همه چیز آنطور روشن شود که در موضوع واگذاری کارخانه نیشکر هفت تپه و دادگاه اسدبیگیها با حضور وکیل برادر معاون اول رئیس جمهور در مقام وکیل اسدبیگی روشن شد.
مقتدایی اگر میخواهد در قامت چهره سیاسی جسور خوزستان ظاهر شود، باید بتواند همه مسائل و مصلحتهای سیاسی را کنار گذاشته و یکبار برای همیشه روشن و مشخص به موضوع عملکرد این مافیا و نقش ایشان در شکل گرفتن شرایط تاسفبار فعلی در خوزستان با مصادیق اشاره کند.
رجز خوانی سیاسی، بگم بگمهای مرسوم و نشست و گفتهای در پرده درمان درد جامعه آسیب دیده خوزستان نیست. این در پرده گفتنها هیچ نتیجهای جز خریدار پیدا کردن انواع لجاجتهای بچهگانه اسماعیل زمانیها در اروند و امثال او برای حفظ افراد مسئلهدار به قیمت نابود شدن دوشهر و یک استان زیر دست و پای پیمانکاران و دلالان تهران نشین نداشته است.
همچنان که امروز شاید بخش مهم انتقادهایی که به استاندار فعلی میشود را باید متوجه حامیان او در دولت و حامیان خوزستانی پایتخت نشین وی وارد دانست که صد البته حفظ استانداری اهل مصالحه و کنار آمدن را به انتصاب چهرهای ناسازگار با منافع خود در خوزستان ترجیح دادهاند.
ضمن آنکه در پرده گویی کمکی به اهالی رسانه برای نقادی بیپرده چهرههای صاحب نفوذ خوزستانی در تهران هم نمیکند، تا روشن شود ایشان کجای داستان دریده شدن این استان زر خیز زیر دندان شغال و اژدها ایستادهاند.