پایگاه خبری فیدوس-"حاج حسین عبدالباقی" را اگر کمتر از دو دهه قبل میشناختید، نه حاجی امروز بود با دستهایی در جیب در حال عکس گرفتن کنار زمینهای دریافتی با دوستانش و نه این "حسین عبدالباقی افسانهای" با ثروتی که دیگر نه در جیب جا میشود و نه در بالشت!
پدر او و برادرانشان صاحب آجیلفروشی بودند در"خیابان زند" منطقهای در شهر جنگزده "آبادان" و پدرشان البته سابقه بنایی داشت. او مردی زحمتکش و شریف بود که هرگز در رویاهایش نمیدید روزی پسرانش با رهبری "حاج حسین عبدالباقی" صاحب ثروتی با ارزش چندهزار میلیارد تومان شوند.
اما راز و رمز ثروت اندوزی عبدالباقی چیست و چطور طی کمتر از دو دهه او صاحب این دارائی شده و در کنار دارائی برادرانش میرود تا نام "سلطان اروند" را در کلام روزمره مردم نصیب خود کند؟
عبدالباقی نه کارخانهای ساخت و نه با پول و سرمایه شخصی تولید و کسب و کاری خلاق راه انداخت. او بساز و بفروشی بود که نقشه زمینهای مرغوب شهری را خوب میشناخت. فرمول ثروت اندوزی او مانند بسیاری دیگر در ایران امروز بسیار ساده است. مدیریت هوشمندانه روابط و فرصتهای رانتی.
"حاج حسین عبدالباقی" این مرد ریز نقش که در ظاهر آرام است، تند تند حرف میزند و سریع راه میرود، به همراه دو برادر دیگر خود و مسئول امروز اجرایی پروژههایش "سالار کشفی" را باید در آینده آبادان و خرمشهر افرادی دانست که نامشان تکرار خواهد شد. این تکرار یا به سبب گستره اسامی همکاران وی در کسب این ثروت خوهد بود، یا به دلیل آنچه در نظر نگارنده نقش ایشان در شکل گیری تاریخ عقبماندگی در این منطقه است.
عبدالباقی هرچه بشود، نمایی روشن از دلایل عقب ماندگی و گستره رانت و شبکههای عجیب در شهری جنگزده است که روزگاری قطب صنعتی کشور بود. فردی که حضورش و اثر فعالیتهایشان بر خلاف آنچه در ظاهر امر نشان داد، باعث بر هم خوردن نظم اجرایی، شفافیت توسعه، گسترش حاشیهنشینی و تخریب منابع و سرمایههای مادی این منطقه شده است.
وقتی شکل شفاف سرمایهگذاری و ثروت اندوزی بر هم میخورد، وقتی تلاش برای کسب ثروت قانونی جای خود را به تلاش برای برقراری روابط با چهرههای سیاسی و اجرایی به نام استفاده از فرصتها میدهد. آنگاه است که به صورت رسمی "خلیل جنامی" عضو شورای شهر آبادان در صفحات مجازی خود تبلیغ فروش املاک "حسین عبدالباقی" را منتشر میکند. شهردار از او قهرمان میسازد تا تخریب بازارچه بانوان را فرصت بدانند. مدیر عامل منطقه آزاد برایش سر و دست میشکند. معاونت علوم پزشکی برای واگذاری زمینهای مرغوب در عوض املاک نامرغوب سر و دست میشکند. سازمان برق منطقهای هم هر کاری میکند تا به ثروت حاج حسین اضافه شود. حتی اگر اینکار در قالب واگذاری زمینی 400 متری در مرکز شهر آبادان با شرایطی باور نکردنی و انشعابات برق باشد.
از سویی نگاهی به سیاهه اسامی افرادی که در لیست خریداران املاک ساخته شده تجاری و اداری و مسکونی عبدالباقیها در آبادان قرار دارند روشن میکند ما دقیقاً در خصوص کدام روند طی شده در موضوع ثروت افسانهای خانواده عبدالباقی صحبت میکنیم. البته اگر او نیز مانند بعضی راه برگزاری جلسات در برج میلاد برای مذاکره و فروش املاک در شهرهای دیگر به متقاضیان را یاد نگرفته باشد.
طی دوسال گذشته واگذاری "زمین زندان آبادان" به مساحت چند هزار متر در بهترین نقطه احمد آباد، واگذاری "زمین بیمارستان 50 تختخوابی" به مساحت چند هزار متر در بهترین نقطه احمدآباد، واگذاری "زمین کنار هتل نخل" در بهترین نقطه تفریحی آبادان به مساحت چند هزار متر، "واگذاری زمین خیابان دبستان" در بهترین نقطه منطقه مرکزی شهر به مساحت چند هزار متر، اعلام واگذاری "زمین بازارچه بانوان" به مساحت بیش از هزار متر در خیابان دبستان، واگذاری "زمین تجاری تفریحی ساحلی" به مساحت چند هزار متر در مسیر ساحلی آبادان، واگذاری "زمین درمانگاه 5 مهر" به مساحت بیش از هزار متر، واگذاری "زمین پست برق" به مساحت چهار صد متر در مرکز شهر و... با قیمتگذاریها و شرایطی باور نکردنی بخشی از حکایت جالبی است که میرود حاج حسین را نخستین "مرد ده هزار میلیارد تومانی آبادان" در جامعه سرمایه ایران کند. مردی که از خاک و زمینهای متعلق به دولت و مدیریت روابط توانست آجیل فروشی خود و برادرانش را به اینجا برساند.
اینکه "حاج حسین عبدالباقی" و دوستان او چگونه در کمتر از دوسال این تعداد زمین که ما میدانیم را مالک شدهاند و زمینهایی که نمیدانیم و میدانیم را طی این دو دهه به دست آوردهاند، رمز موفقیتها ایشان است و نیاز به نوشتن کتابی مفصل و حیرت آور با عنوان" چگونه ویرانههای آبادان و خرمشهر را مبدل به ثروت شخصی خود کردم" دارد. کتابی که در تمام صفحاتش اشک و آه و افسوس و حیرت و خون جوانان وطن نهفته است. کتابی که به نسل بعد خواهد گفت کجای کار را چه کسانی اشتباه کردند و حاصل آن در جیب چه کسانی جا خوش کرد.