این روزها وضعیت آبادان و خرمشهر مانند دیگر نقاط ایران خوب نیست، با این تفاوت که آبادان و خرمشهر پس از 30 سال از زیر سایه جنگزدگی در نیامدهاند و فقر ویرانهای بر ویرانههای جنگ با خاطراتی از گذشته درخشان و آرزوی آیندهای دست نیافتنی برای مردم این دو شهر ساخته است.
تاریخ گرفتاریها و ناکامیها در آبادان و خرمشهر
نمایندگان مجلس شورای اسلامی
تاریخ مدیریت و نمایندگی در آبادان و
خرمشهر طی 30 سال گذشته تاریخ ویرانی است. نزدیک به 25نام سکاندار نمایندگی مجلس
در این دوشهر بودهاند که سرشناسترینشان عبدالحسین مقتدایی، ایرج صفاتی، محمد
رشیدیان، احمد میدری، عبدالله کعبی، سیدحسین دهدشتی و مصطفی مطورزاده هستند که در
یک جمعبندی کلی میتوان گفت هیچ کدام عاقبت بخیر نشدند، آنطور که بگویند او باعث
آبادانی بود.اگرچه عیدالحسین مقتدایی و ایرج صفاتی، یکی به دلیل سوابق اجرایی پس
از نمایندگی و دیگری به دلیل نجابت اخلاقی بیشتر مورد توجه بودهاند. از مقتدایی هم جز تصمیم برای آزاد سازی تردد خودروهای اروندی در کل خوزستان که جز از بین رفتن تنها نشانه اروند بودن حاصلی نداشت چیزی نماند و از صفاتی هم جز سکوتش در خاطر مردم چیزی نماند، اگرچه هنر پاکدستی نزد ایشان بود و بعضی دیگر از نمایندگان اما هنر انجام کاری برای التیام درد جنگزدگی نبود.
فرمانداران
در میان فرمانداران دو شهر نیز تنها شهبازی با هر امکان و رابطهای به مقام استانداری البرز برسد، همچنین سید خلف موسوی در مقام مدیر کلی پس از دوران ماموریتش کار خود را ادامه داد، اما نه از ایشان و نه دیگر فرمانداران آبادان و خرمشهر نامی با امیدواری و علاقه در خاطر مردم نمانده است
شورا و شهرداری
به اسامی شهرداران یا اعضاء شوراهای آبادان و خرمشهر که نگاه میکنیم، وضع بهتر نیست. شهرهترین شهرداران آبادان در این سالها یزدانی و شیرازی بودهاند میان ایشان شیرازی شهرت بیشتری داشته که نه به عملکرد وی که به حایشههای مدیریت وی برمیگردد، در خرمشهر نیز شهردار فعلی داوود دارابی پرحاشیهترین شهردار تاریخ این شهرستان در کنار شورای شهر قبلی خرمشهر است که به دلیل مشکلات فراوان منحل شد.
منطقه آزاد اروند: تاریخچه ناامیدی و کسالت
مهمترین نامهای در خاطر مانده از مدیران عامل منطقه آزاد اروند از زمان تاسیس تا امروز این سه نفر هستند، محمدرضا عباسی که گریههای او برای ویرانی خرمشهر و مینوشهر در برنامه صندلی داغ و مرگ نابهنگامش خبرساز بود، علی اصغر پرهیزگار که بازداشت او در دوران مدیریت و برکناریاش و مسائل مرتبط با آن حاشیههای فراوانی داشت و اسماعیل زمانی که طولانیترین دوران مدیرعاملی در منطقه آزاد اروند را در کارنامه خود دارد..
این سه مدیر عامل و دیگر مدیران عامل منطقه آزاد اروند که قرار بود مبنای تحول در این منطقه باشد نیز کاری از پیش نبردند و حتی هیئت مدیرهای که به قول سیاسیون ملی و صاحب منصب بودند هم نتوانستند با کمک فرصتهای این منطقه، با وجود حواشی و مشکلات راه به جایی ببرند.
آبادان و خرمشهر فرزندان رها شده در باد و کوران بی نتیجه آمد و رفت چهار رئیس جمهور
با این تاریخچه آبادان و خرمشهر فرزندانی رها شده در تندباد هستند. تندبادی که از سوختن سینما رکس و انقلاب آغاز شد با جنگ و بازسازی جز دربدری و افسوس حاصلی برای مردم نداشت. در این میان روئسای جمهور پس از جنگ هم هاشمی که اساساً اعتقاد به توسعه منطقه به دلیل تداوم شرایط جنگی در دوران بازسازی نداشت، خاتمی هم که آبادان تنها نقطه استان خوزستان در انتخابات سال 1376 بود که مردم از او استقبال کردند، در پس همه حرفها و دلسوزیها راهی برای آبادانی خرمشهر و آبادان نگشود، احمدینژاد که روزی میخواست وزیر را جای آب در حضور مردم این شهرها در لوله کند و روز دیگری میخواست خود مسئول امور در خرمشهر برای حل مشکلات شود راه به جایی نبرد. حسن روحانی هم نهتنها برای آبادان و خرمشهر که برای خوزستان، دولتش با وجود همه امیدواریها جز ویرانی و بیکاری و عقبماندگی بیشتر راهی باز نکرد. اینها هیچ کدام آفتابی بر بام ویران خرمشهر و آبادان پس از جنگ نشدند.
آبادان و خرمشهر سرتاسر زیر خط فقر
حالا خرمشهر و آبادان زیر پوست آن نامها و اسم و سابقه تاریخی خود، شهرهایی هستند که فقر زندگی بیش از 80 درصد ساکنین آن را درنوردیده و انواع رانت و فساد و زمینخواری و باندبازیهای سیتماتیک روحشان را جویده است. این دو شهر نمایش زنده استیصال و اندوه در تاریخ 50 سال گذشته هستند.
امروز نه انقلابیان دهه پنجاه و نه رزمندگان، مدافعان و آزادکنندگان دهه شصت، نه تکنوکراتها و مدیران عصر بازسازی، نه اصلاح طلبان عصر خاتمی، نه بازیگران جهادی دوران احمدینژاد نه لژنشینان تدبیر و امید هیچ کدام نمیتوانند ادعا کنند مرحمی هرچند مختصر بر زخم عمیق این دو شهر بودهاند.
سخنی با اسماعیل زمانی: چریک پیر بس است نفس آبادان و خرمشهر گرفت!
این مقدمه را نوشتم که سخنی کوتاه با متولیان سازمان عریض و طویل منطقه آزاد اروند زده باشم، به خصوص با اسماعیل زمانی که گویا قرار است پایان عمر مدیریت وی همزمان با سالهای رفت و آمد در راهروهای دادگستری باشد و متاسفانه استاندار وثیقهگذار برای او و همکارانش نیز در کوران حواشی و مسائل پیش آمده در این روزها باید جلای صندلی کرده و عطای آن را به لقایش ببخشد.
این همه عزل و نصب برای چیست
آقای زمانی لطفاً دست نگهدار و عزل و نصب نکن! جابهجایی امثال سالمپورها و عبودزادهها هیچ فایدهای ندارد، امثال ریاض فرحانیها و سیدعلی موسویها تاجی بر سر مردم نگذاشتند. نگاه کن چگونه در ماجرای مهدیزاده و مرکز تفریحی تجاری که امروز مرکز تجاری است نیمه ساخته، چند رانتخوار و زمینخوار جیب سازمان تو را خالی کردهاند و با گرفتن یک مصاحبه از تو سند برای توجیه تخلف پیمانکار جور کردهاند! آقای زمانی اگر میتوانی رانتخواران را در عمر چند روزه مدیریت کنار بگذار و کاری کن که حداقل چیزی از نامت به خیر در خاطر مردم بماند.
از معتمدی تا سید علی موسوی از پایین تا زیر زیر
آقای زمانی حضور سیدعلی موسوی در مجموعه سرمایهگذاری سازمان منطقه آزاد اروند جز لخت شدن آن سازمان حاصلی نداشته، مدیران شما در این سازمان به خصوص در دو سال اخیر تیشه به ریشه امید مردم زدند، از عصر شکایت، تهدید و ارعاب معتمدی تا دوران تخریب و توطئه سیدعلی موسوی سرمایهگذاران نه در صنعت و نه در صادرات و گمرک راه به جایی نبرده و جز آبروی شما چیزی هزینه نشده است. احمد رستمی کاری کرد که بروکراسی سازمان به اندازه صد دولت در هم پیچید و شهردار منصوبتان در آبادان روی تمام شهرداران بیکفایت قبل را سفید کرد. در معاونت فرهنگی میراث نعمت زاده جز رانت و از دست رفتن فرصتها نبود و ... بگذریم.
اوضاع آبادان و خرمشهر چندبرابر استان خوزستان خراب است، آموزش، فرهنگ، اشتغال و کسب و کارريال بندر و صنعت هرکدام ساز ناکوکی هستند و باندبازی، سیاسیکاری و سوء استفاده از فرصتها از یک طرف با مدیریت ناکارآمد استاندار و سوی دیگر مشکلات منطقه آزاد بیداد میکند.
تلخ است دیدن تاریخچه شما را از گذشته تا اینجا که ایستادهاید!
میخواهم بیشتر بنویسم و صریحتر از شما بخواهم تا پیش از ترک مسند کاری کنید، اما میدانم نمیتوانید، آقای زمانی استعفا بدهید، به خاطر گذشته خودتان، به عنوان حداقل فرصتی برای پاسخ به آینده، برای نام مبارزی که بودید. آقای زمانی دیگر حکم نزنید، منصوب نکنید اگر توان برکنار کردن ندارید. امثال خزائیها که تکلیفشان روشن بوده را دوباره به آن سازمان برگرداندید تا مایه تجدید مشکلات و جولان امثال مهدیزادهها کنار سید علی موسوی باشند، دیگر نیاورید، استعفا بدهید، بروید و با شجاعت یکبار با این مردم حداقل به حرمت مبارزی که بودید روبرو شوید چریک پیر!