آه اگر آزادی سرودی می خواند/کوچک/همچون گلوگاه پرنده ای/هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند. (احمد شاملو)      
کد خبر: ۸۴۴۱۰
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۲
آنچه ما را به سوی بن‌بست می‌برد
جامعه ما این روزها دستخوش مشکلات و مسائل فراوانی شده است، اگر قرار باشد تیتر وار به بررسی آنها بپردازیم، می توان در چند عنوان کلی به ارزیابی مشکلات روز نشست.
سخن نخست
داریوش معمار


جامعه ما این روزها دستخوش مشکلات و مسائل فراوانی شده است، اگر قرار باشد تیتر وار به بررسی آنها بپردازیم، می توان در چند عنوان کلی به ارزیابی مشکلات روز نشست.
-نابسامانی اقتصادی و تورم افسار گسیخته
-نابسامانی سیاسی و رقابت های سیاسی ناسالم
-فساد بروکراتیک و اداری 
-برخورد نامتعارف با اعتراض های مدنی و اجتماعی
-گم گشنگی و سرگشتگی روحی و روانی در جامعه
-ناامیدی مسری به خصوص در میان نسل جوان و تحصیل کرده
-فقدان برنامه برای بحران خانواده و بهداشت روانی خانواده
-آموزش فاقد برنامه راهبردی به خصوص در سطوح عالی
هشت مورد فوق را می توان بخش مهمی از مشکلات زیر ساختی جامعه ای دانست که از دل آن یکروز اعتراض های دانشجویی، یک روز اعتراض های کارگری، روزی خودسوزی زنان برای مطالبات حداقلی، روز بعد فسادهای مالی و اقتصادی چشمگیر و روزی رقابت های سیاسی ناسالم و در کل وضعیت رفتاری و روانی درگیر و در مرز خطر حاصل داده است.
البته در تمام جوامع جهانی اعتراض به صورت امری مدنی و دائم و مطالبه گری به عنوان بخشی از خصلت طبقه کارگر و متوسط وجود دارد، اما در کشور ما مطالبات در پیوند با مشکلات و معاملات ناسالم و برخوردهای سخت و عدم وجود روحی نقد پذیری مبدل به بحران هایی می شوند که مانند یک دانه چرکین بر بدن اجتماع هر بار به شکلی متورم شده و تخلیه می شود و به لحاظ روانی بخشی از مردم و جامعه را دچار مخاطره می کند.
اما در کنار همه این موارد که طی سال های گذشته به انواع رخ داده است، موضوع مهمی وجود دارد و آن بحران مدیریت کلان برخورد با فعالان مدنی، رسانه ای و اجتماعی از یک سو و عدم تحمل هر نوع مخالفت و انتقاد و درخواست اجتماعی اقلیت های مختلف، از سوی دیگر است.
صدور احکام طولانی مدت، ایجاد محرومیت های دائمی، طرح توطئه های مختلف برای فعالان و تلاش برای بدنام کردن ایشان و به کنج راندنشان با انواع مهندسی های برخورد و منفعل کردن ایشان بخشی از فعالیت هایی می باشد که باعث دامنه دار شدن بحران ها در کشور ما شده است.
مردم در سخت ترین شرایط اقتصادی ۵۰ سال گذشته با مشکلات عدیده معیشتی، در دوره ای که طبقه متوسط اجتماعی عملا همه موقعیت و جایگاه خود را از دست داده، درگیر بحران هویت تحمیلی شده اند که بر خلاف آنچه مشی دینی، تحول خواه و آرمانی در اداره سیاسی و اجتماعی کشور ما بوده عمل کرده و اقدام به سرکوب پیدا و پنهان می کند.
در این شرایط است که به نظر می آید عبور از بحران ممکن نیست مگر با دست یابی به درک مشترک از سوی فرهنگ حاکم برابر فرهنگ محکوم شده، باید تعاملی حاصل شود این تعامل جایگزین برخورد های سخت شود، تعاملی که به جای ایجاد وحشت در میان فعالان فرهنگی، مدنی، سیاسی و رسانه ای به دنبال کسب همدلی و شنیدن انتقادها باشد.
با احکام زندان طولانی مدت و ایجاد رعب و وحشت و محرومیت نمی توان مشکلات پیچیده جامعه ما در شرایطی که قرار دارد را حل کرد.
در این زمان باید بیندیشیم چه شد که به اینجا رسیدیم و هیچ راهی جز این که هست برای همه طرفین این شرایط باقی نمانده است و نتیجه تداوم این وضع چه خواهد بود.
Histats.com START (standard) Histats.com END