داریوش معمار-روز گذشته فایل صوتی توسط سعید حافظی در رادیو گوشهکنار منتشر شد. شخصی به نام سامان عوالی در این فایل صوتی ضمن طرح این ادعا که با تیم رئیس قوه قضائیه در ارتباط است و پرونده عبدالباقی را طی یک روز در اهواز بررسی کرده و چیزی نداشته، به حافظی پیشنهاد کرده در ازای دریافت مبلغ نزدیک به ده هزار یورو از دنبال کردن موضوع حسین عبدالباقی صرف نظر کند.
سامان عوالی به سعید حافظی میگوید سهم ما چه میشود و به صورت ضمنی اشاره میکند که عبدالباقی صحبت او را میشنود. سعید حافظی هم میگوید همه ده هزار یورو سهم تو از این کار. سعید حافظی مدعی وجود دو فایل صوتی دیگر در همین رابطه و پیشنهاد این مبالغ شده که در روزهای آینده منتشر خواهند شد.
حافظی همچنین مدتی قبل با انتشار فایل صوتی دیگری مربوط به پرونده زمینخواری پرده از تهدید جانی خود و خانوادهاش توسط شخص دیگری در کشور محل سکونتش برداشته بود.
این موارد را بگذارید در کنار پروندههای شکایت، جلب و قرارهای وثیغه و بازداشت و اخبار دیگر مربوط به خبرنگاران آبادان و خرمشهر. در یک مورد احمد رستمی از مدیران سازمان منطقه آزاد اروند از سه روزنامهنگار منتقد منطقه از جمله صاحب این قلم اخیراً شکایت کرده است. همچنین رفت و آمد دائم روزنامهنگارانی مانند ماندانا صادقی در راهروهای دادگاه با شکایت این مدیران و شهرداری و امثال آن و تهدید ضمنی و مستقیم وی و خانوادهاش به انواع مختلف که رسانهای شده است.
جالب است که مدیران که با قرار وثیغه میلیاردی آزاد هستند و پروندههای متعدد در دوایر قضایی دارند به دلیل طرح همین ابهامات توسط روزنامهنگاران در همان دستگاه قضایی از ایشان شکایت میکنند.
با توجه به انتشار این فایل صوتی میتوان ادعا کرد دلیل اینکه روزنامهنگاران و رسانهها در شهرهای آبادان و خرمشهر نمیتوانند حقایق مسائل پیرامون عملکرد نهادهای دولتی، شهرداری، شوراهای شهر و نمایندگان و چهرههای بانفوذ را بیان کنند نبود اسناد نیست، بلکه احتمالاً یکی از موارد زیر است:
-ترس از شکایت و رفت و آمد و نیاز به ضامن و وثیغه در راهروهای دادسر که با وجود صراحت قانونی در خصوص ارجاء این پروندهها به دادسرای فرهنگ و رسانه در اهواز مستقیم به این موضوعات رسیدگی کرده و فرصتی مغتنم برای مدیران و افراد با نفوذ است.
-تهدید خبرنگاران و خانوادههای ایشان با بیکار کردن ایشان، بستن مسیرهای کسب درآمدشان، تهدید خانواده و بستگان
-ترس از پروندهسازی امنیتی و زدن برچسبهایی به روزنامهنگار که باعث بیکاری دائمی، زندان و مشکلات عدیده برای ایشان میشود.
-پروندهسازی و خوردن برچسب از سوی ارتش سایبری استخدام شده توسط این افراد در فضای مجازی.
-تطمیع روزنامهنگاران با بهکار گیری ایشان در نقش عامل رسانهای شخص بانفوذ یا مدیران و نمایندگان و ادارات. در واقع استخدام ایشان به عنوان منشی و پیشخدمت خبری با مبالغ بسیار ناچیز و یا تلاش برای خریدن روزنامهنگارانی مانند حافظی با مبالغ چشمگیرتر.
اگر به ارقام و مبالغ سوء استفادههای مالی در بخشهای مختلف نگاه کنیم و رقمهای میلیاردی جابهجا شده که در تحقیق و تفحص در منطقه آزاد توسط دکتر دهدشتی در سالیان قبل طرح شد و مبالغی که سازمان بازرسی استان خوزستان و دادسرای برنامه و بودجه کل کشور را نگاهی بیندازیم، همچنین به ارغام چند صد میلیاردی حاصل از زمینواری و واگذاری غیر قانونی امتیاز تجاری و مسکونی ارازی دولتی نگاهی بیندازیم و ثروت چند هزار میلیاردی این افراد را یادآور شویم. میبینیم این کسب و کار و فشار و تهدید چه بازار پر رونقی در آبادان و خرمشهر دارد.
تا زمانی که دهان روزنامهنگاران برای افشاء انواع فسادهای اقتصادی و سیاسی در آبادان و خرمشهر با ابزارهای فوق بسته است و دستان روزنامهنگاران را اینطور از پشت گرفتهاند حال آبادان و خرمشهر خوب نخواهد شد.
عکس مطلب: حسن کشتکار